نبود آموزش درخصوص مسائل جنسي یکی از بزرگترين عامل ناکامی در ازدواجها است. برنامهريزان، جامعه شناسان و سياستگذاران جامعه بايد نگاهي مقدس و باز به مقوله روابط زناشويي داشته و با آموزش و ترويج فرهنگ درست اين روابط كه در آموزههاي ديني ما نيز به آن اشاره شده است، نگاه تابو و پنهانكارانه به اين موضوع را از بین ببرند. باید با کار کارشناسی امكان آموزش همگاني و مبتني بر رسانه در اين آموزشها را فراهم نمود ودر آن بايد بر آموزش فردی، كارگاهي و كاربردي در قالب آموزشهايي در مدارس، دانشگاهها، فرهنگسراها و حتي ادارت و محل كار تأکید كرد. متخصصین علوم اجتماعی، حقوقدانان، روانشناسان و در رأس آنها رسانه ها، هر کدام با وسائلی که در اختیار دارند، باید سعی کنند از طریق افزایش آگاهی آحاد جامعه، بنیان ازدواجها را استوارتر و پایدارتر و خلل ناپذیرتر سازند. اما آمارها نشان می دهند که سال به سال بر تعداد طلاقها افزوده می شود و خطر از هم پاشیدن بر بسیاری از کانون های خانوادگی سایه افکنده است.
امروزه گرداب طلاق نه تنها "نو عروسان"، بلکه مادران آنها و زن و شوهران " پا به سن گذاشته " را هم به کام خود می کشد. اگر ناسازگاری را عامل جدائی جوانان تازه ازدواج کرده بدانیم، پس جدائی زوجهای با دو دهه پیوند را چگونه باید توجیه کرد؟ علت طلاق در ازدواجهای ده یا بیست ساله ناسازگاری نیست، بلکه بی میلی به تحمل ناسازگاریهای دیرین و هوس برای درک لذات بیشتر و کامجوئی های دیگر است. ما نباید فقط مردان را مورد عتاب و خطاب قرار دهیم. در عصر قرص های ضدحاملگی و در دوران لذات جنسی، این عقیده در میان تعداد قابل ملاحظه ای از زنان قوت گرفته که خوشی و لذت، مقدم بر استواری و نگهداری کانون خانوادگی است. زوجی را می بینید که سالها با هم زندگی می کنند، بچه دار می شوند و در غم و شادی هم شرکت داشته اند، ولی ناگهان زن برای طلاق تلاش می کند، بدون آنکه هیچ تغییری در وضع مادی و معنوی شوهرش پدید آمده باشد. اینان در پی جدائی دنبال رویاهای خود می روند، ولی دیر یا زود به این حقیقت پی می برند که "هیچوقت این رویاها به حقیقت نخواهد پیوست" و آنها را تنها در فیلمها می توان دید. درصد قابل ملاحظه ای از آن ناشی از القائات فرهنگی توسط ارباب رسانهها است. مثلاً طلاق در شهرها بیش از روستاها است، و در تهران رواج بیشتری از شهرهای دیگر دارد. در کشور ما به علت وجود عوامل متعدد، نهاد خانواده متزلزل و آسیب پذیر شده است، و روز بروز نیز بر شدت آن افزوده می شود. چرا؟ چگونه می توان با آن مقابله کرد. چندین میلیون زن مطلقه اکنون در کشور وجود دارند. چندین میلیون زن مطلقه یعنی چندین میلیون خانوادة طلاق، چندین میلیون بچة طلاق و چندین میلیون خانوادة بی سرپرست. آیا یک همچون جامعه ای می تواند سالم باشد؟ دو انسان با فرهنگ، منش، خانواده و نگرشهای متفاوت در زیر یک سقف زندگی مشترک خود را آغاز می کنند، در حالی که هیچ نهادی برای آشنایی آنان با مهمترین مسائل زندگی که همانا رابطة زناشوئی صحیح و سالم است، تلاش و اقدامی نمی کند و این امر باعث می شود تا امروز با آمار نگران کنندهای در خصوص طلاق و زنان مطلقه مواجه باشیم. اگر مردم نتوانند از مبادی صحیح و علمی به اطلاعات مورد نیاز خود دست پیدا کنند، دست به دامن شبکه های ماهوارهای و غول رسانه ای خواهند شد. رفتار فردی و اجتماعی تابعی از شناخت و اطلاعات و اخباری است که از محیطهای پیرامونی دریافت میشود. امروزه رسانههای سمعی و بصری من جمله شبکههای ماهوارهای و اینترنت مهمترین ابزار اطلاع رسانی در جهان معاصر به شمار میآیند. همانطور که آنها اطلاعات غلط و گمراه کننده را تا عمق جامعه رسوخ می دهند، نشر اطلاعات درست علمی و آگاهی بخشی جامعه نیز باید تا عمق آن نفوذ کند. در صورتیکه ما فعلاً نگران از مطالبی هستیم که با احتیاط تمام در یک هفته نامه حداکثر با چند هزار تیراژ در هفته چاپ می شود.
امروزه اطلاع رسانی و وسایل ارتباط جمعی نقش مهمی در سمت و سو دادن به جوامع ایفا میکنند. به گونهای که باید گفت به مثابه جریان خون در سیستم بدن انسان هستند. برنامههای تلویزیونی که در نقاط مختلف دنیا تولید میشوند، به آسانی از طریق شبکههای بسیار متنوع و فراگیر در دسترس مخاطبان قرار میگیرند. برای این برنامهها، مخاطبان آن و اهدافی که دنبال میکنند، نمیتوان حد و مرز مشخصی قائل شد. از مهمترین اهداف شبکههای ماهوارهای و اینترنتی، از هم پاشیدن ارزشها و زیر ساختهای فرهنگی جوامعی است که در آن جوامع، مخاطب خود را پیدا کردهاند. آنها با روشهای علمی برای هر جامعه ای روش تبلیغ بخصوص و کالای بخصوصی را دارند. متأسفانه کم نیستند افرادی در جامعه ما باور دارند که با پوشیدن یک جفت دمپائی به مدت 45 روز 10-8 سانتی متر به قد آنها اضافه می شود.
چرا به خود زحمت نمیدهیم تا برنامه ریزیهای بلند مدت و عمیق در رویارویی با پدیدههای فرهنگی، تربیتی و اجتماعی بکنیم؟چرا شبکههای ماهوارهای این چنین راحت می توانند ارزشها و باورهای ما فرو ریزند و جامعه را به سمت و سوی دلخواه خود سوق می دهند؟
آیا با ایجاد محدودیت میتوان به مقابله با باورهای نادرست رفت؟ آیا میتوان با صدور بخشنامه و دستورالعمل و قوانین دور از واقعیت مشکلات فرهنگی، تربیتی و اجتماعی را حل کرد؟
همانطور که کارتلها از تکنولوژیهای نوین برای مقاصد کمپانیهای بزرگ استفاده می کنند ما نیز باید موفق به شناخت و استفادة بهینه از ظرفیتها و امکانات این پدیدة ارتباطی جهان شمول شویم.
سوال اساسی که در این مورد میتوان مطرح کرد این است که آیا امپراطوری رسانهای در شکلدهی ابعاد مختلف جوامع نقش عمده دارد یا نه؟ پاسخ به این سوال عبارت از این است که امپراطوری رسانهای در شکلدهی ابعاد مختلف جوامع نقش اساسی دارد. امپراطوری رسانهای در شکلدهی باورهای مردم از شیوههای خاص بهره میبرد. امپراطوری رسانهای در شکلدهی افکار عمومی در مورد مسائل جنسی، علاوه از انحراف افکار عمومی، سود کمپانیها و شرکتهای چند ملیتی را دنبال می کند. در مورد شکل دهی افکار عمومی مثالی می زنم: امروزه در کمال تأسف یکی از دغدغه های بخش قابل توجهی از مردان در کشورمان اندازة دستگاه تناسلی آنها است. موضوعی که یک دهه پیش بیشتر به شوخی شبیه بود تا به واقعیت. امپراطوری رسانهای چگونه موفق به این امر شده است؟ دستگاهها، مکملها، و کرمهائی که مدعی تغییر اندازة دستگاه تناسلی مردان هستند، در ماه چند صد میلیون تومان در کشورمان فروش دارند؟ عواید روزنامه ها و مجلات از بابت تبلیغ آنها چقدر است؟ از چه طریقی می باید به مقابله با این افکار شکل دهی شده پرداخت؟ آیا لازم است مردان جامعة ما در مورد نقش آلت تناسلی در زندگی زناشوئی، موارد طبیعی یا غیر طبیعی آن آگاهی پیدا کنند؟ اگر جواب مثبت است، چگونه و به چه طریق؟
می خواهم از یک واقعیت تلخ دیگری صحبت کنم و از شما خوانندة گرامی راهکار می طلبم:
این واقعيت بسيار دردناک در مورد تايلند است. يکي از بزرگترين منابع درآمد اين کشور توريسم جنسی ميباشد. بيشتر از يک ميليون آلوده به ايدز در این کشور زندگی می کنند، در این کشور هر ساعت 9 نفر از ایدز مي ميرند و هر روز بيشتر از پانصد نفر به اين بيماري مبتلا ميشوند. در تايلند از هر پنجاه نفر يک نفر آلوده به اين ويروس ميباشد (سال 2006) و در آيندهاي نزديک با اين روند وحشتناک رو به رشد تجارت سکس در اين کشور، اين ميزان به يک نفر از هر ده نفر خواهد رسيد. یکی از شهرهای توریستی تایلند که مسافرت به آن نیز بطور وسیع در روزنامههای داخل کشور تبلیغ می شود شهر پاتایا است. شهرت آن به واسطه روسپيهای آن مي باشد. دختراني با سنين بسيار پايين که در مقابل بهاي بسيار پاييني در اختیار توريستها قرار می گیرند. جند سئوال: سالیانه جند هزار نفر از ایران به کشور تایلند مسافرت می کنند؟ چند درصد از این مسافران با روسپیهای آلوده در تایلند رابطة جنسی برقرار می کنند؟ چند درصد از این مسافران در برگشت از تایلند ویروس ایدز را با خود به کشور منتقل می کنند؟ اخیراً میزان نوزادان مبتلا به ویروس ایدز در کشور در حال زیاد شدن است. جهت اطلاع خوانندگان گرامی لازم به ذکر است که انتقال ویروس ایدز از مادر مبتلا به نوزاد در حین زایمان، تقریباً صد در صد است. چه کسانی این مادران را مبتلا به ویروس ایدز کردهاند تا آنها نیز موقع زایمان به نوزادان خود که جگر گوشة آنها است منتقل کنند؟ چه سازمان، نهاد و یا رسانهای باید در مورد مسافرت به کشور تایلند اطلاع رسانی کند؟